گزارش مستند + تصاویر
تأکید مقام رهبری بر بازنگری در حوزه علوم انسانی که در سالهای گذشته همواره وجود داشته و البته نارضایتی ایشان نیز متأسفانه همچنان هست، چنانکه ایشان درباره کرسیهای آزاداندیشی فرمودند: «عملاً آن کاری که من گفته بودم، انجام نشده است، نه در حوزه و نه در دانشگاه»، نشان میدهد که در آغاز راه بزرگیم که دیرکرد در انجام آن، پذیرفتنی نیست؛ چیزی که با نام علوم انسانی از غرب به سوغات رسیده، سرشار از فریبکاری و دروغ است و به هیچ وجه زیبنده یک جامعه اسلامی ـ که میخواهد در پرتو آموزههای الله زندگی کند ـ نیست و به طور کل، دامنه آسیبهای وارده در شاخههای علوم انسانی، گسترده و بی پایان است.
در مطلب پیش روی، تلاش میکنیم با ارایه یک مثال با استدلالهای کافی، نشان دهیم که چگونه متخصصان تاریخی فرستاده شده از طرف دانشگاههای غرب (در اینجا دانشگاه شیکاگو) با جعل و دروغ درباره تاریخ پیش از اسلام ایران و دستکاری و فریب در ابنیه تخت جمشید و ساختن داستانهای خیالی درباره آن، زمینههای فریب بخشی از جامعه را فراهم آوردهاند تا با بهره از آن، زمینههای تفرقه افکنی بین مردم مسلمان ایران و دیگر مسلمین منطقه را فراهم کنند.
برای اثبات بهتر بحث، آرایههای دیداری که از طرف مهندسان معماری کشور ـ در پاسخ به درخواست دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تحت مدیریت آقای عباس سلیمی نمین ـ نیز در گزارشی رسمی پذیرفته شده، مبنا قرار گرفته و از ورود به حوزههایی که در مورد آنها اتفاق نظر نیست، پرهیز شده است.
در مطلب پیش روی، تلاش میکنیم با ارایه یک مثال با استدلالهای کافی، نشان دهیم که چگونه متخصصان تاریخی فرستاده شده از طرف دانشگاههای غرب (در اینجا دانشگاه شیکاگو) با جعل و دروغ درباره تاریخ پیش از اسلام ایران و دستکاری و فریب در ابنیه تخت جمشید و ساختن داستانهای خیالی درباره آن، زمینههای فریب بخشی از جامعه را فراهم آوردهاند تا با بهره از آن، زمینههای تفرقه افکنی بین مردم مسلمان ایران و دیگر مسلمین منطقه را فراهم کنند.
برای اثبات بهتر بحث، آرایههای دیداری که از طرف مهندسان معماری کشور ـ در پاسخ به درخواست دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تحت مدیریت آقای عباس سلیمی نمین ـ نیز در گزارشی رسمی پذیرفته شده، مبنا قرار گرفته و از ورود به حوزههایی که در مورد آنها اتفاق نظر نیست، پرهیز شده است.
ذکر این مهم لازم است که نبود نیت حرفهای و صادقانه نزد مورخان غربی پیش از این توسط مقام رهبری بیان شده است و ایشان تذکر لازم را در این باره دادهاند. چنانکه در سفری که معظم له در سال 1383 به همدان داشتند، پس از بیان نظریات استاندار همدان درباره تاریخ مادها و مرکزیت آنها در این شهر، به بیان ایرادهایی در تاریخ رسمی اشاره کرده و درباره پافشاری غربیها در عظمت دادن به هخامنشیان فرمودند: «فرنگیها اصرار داشتند هخامنشیها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از یاد بردهاند. کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده، لیکن حفاریها و شناختها و نشانههای گوناگون تمدنی به ما نشان میدهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی ـ که برخی شاید از تمدن مصر هم قدیمیتر باشد ـ وجود دارد؛ تمدنهای شش هزار ساله، هفت هزار ساله...».
ما در اینجا نمی خواهیم به کل تاریخ هخامنشیان و بحثهایی که درباره آنها هست، بپردازیم، بلکه میخواهیم به یک نکته اساسی و مغفول مانده اشاره کنیم که میتواند مانند نقطه عطفی رفتار کند.
مورخان غربی فعال در حوزه تاریخ ایران ـ که همگی یهودی هستند ـ دلیل برتری هخامنشیان بر تمدنهای قدیمی این سرزمین را بنای تخت جمشید معرفی میکنند. این بنا از دوران پهلوی به سمبل ناسیونالیسم در ایران تبدیل شده است که جشنهای 2500 ساله اوج این نمایش بود. نکته مهم غافل مانده این که آیا این محوطه (تخت جمشید) یک بنای ایرانی است که بهانه ترویج ناسیونالیسم ایرانی قرار گرفته است؟ آیا در آنجا شاهان بزرگ هخامنشی جشنها برگزار میکردهاند و بر جهان فرمان میراندهاند؟ آیا اساساً این بنا مورد بهرهبرداری بوده است؟
اطلاعات کنونی ما محدود به دیدگاه های اساتید یهودی دانشگاههای غرب به ویژه دانشگاه «شیکاگو» است که امروزه ارزش و اعتبار علمی آنها کاملاً زیر سؤال است و ثابت شده که به جای تحقیقات علمی آزاد، به جعل تاریخ و دروغ نویسی مشغولند و با سمبل سازیهای بی بنیان تلاش میکنند زمینههای تفرقه بین مسلمین را فراهم آورند.
محوطه تخت جمشید دارای هفت بخش گوناگون است که نزدیک 2480 سال پیش، کار ساختمانی آن قسمتها با هم آغاز شد و هیچ یک قسمتی، بیش از 30 درصد از آن ساخته نشد و چیزی که هم اکنون هست، همانی است که 2480 سال پیش بوده است.
جاعلان ارسالی از طرف دانشگاههای غرب با فریبکاری اینگونه القا کردهاند که این محوطه هخامنشی، تکمیل شده و محل اقتدار سلسله هخامنشی بوده است. محوطه باستانی و نیمه کاره تخت جمشید ـ که در واقع یک محوطه بابلی است ـ به همت دانشگاههای غرب به صورت یک مرکز برای معرفی اقتدار سلسله موسوم به هخامنشیان درآمده است.
در عکسهایی که در زیر آمده، نیمه کاره بودن آن و بابلی بودن آن با بهره بردن از آرایههای دیداری اثبات میشود تا شاید سازمان میراث فرهنگی به وظیفه ذاتی خود عمل کرده و با یک گفتوگوی ملی به کشف حقیقت کمک نماید تا راه تفرقه با استفاده از بحثهای ناسیونالیستی، بسته شود.
تصاویری که در زیر ارایه میشود، به آسیبهایی که کارشناسان دانشگاه شیکاگو در حفاریهای انجام شده در جهت تغییر هویت و کامل نشان دادن بنا انجام دادند، پرداخته و تلاش میکند پرده از یک جعل روشن که نشان دهنده ماهیت واقعی دانشگاههای پرادعای غرب است، بردارد.
امید که این سند محکم، باعث شود نظام دانشگاه ما، اعم از مسئولان و دانشجویان، با درک لزوم بومی کردن علوم انسانی را نه تنها در حوزه تاریخ، بلکه در همه حوزهها احساس کرده و گامهایی بلند در این باره بردارند.
تصویر شماره 1:
چنانکه به روشنی مشخص است، در حفاریهای دانشگاه شیکاگو، یک بنای عظیم خشت و گلی نمایان شده و نشان میدهد این محوطه یک بنای عیلامی است که پیش از آغاز به کار ساخت بخشهای سنگی، قرنها فعال بوده و در زیگورات آن فعالیتهای مذهبی انجام میشده است.